سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یک خبرنگار

 

خوردن از سرِ سیری، خواب بی شب زنده داری، خنده بی [مایه] شگفتی، ناله و مویه بلند به هنگام مصیبت، و بانگ نای در نعمت و شادمانی، نزد خدا سخت ناپسند است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?هادی مرادی

پنج شنبه 86/4/7  ساعت 3:27 عصر

برای گوگوش

باور کن >>> گوگوش

گوگوش و پسرش کامبیز


باور کن ، صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن  قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
شکسته ست

باور کن  دستامو باور کن
که ساقهء نوازشه
باور کن  چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه

وسوسهء عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه

اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل غربت صادقانه ست

باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی
تو دست تگرگم

باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم


نظر شما( )
?هادی مرادی

دوشنبه 86/3/21  ساعت 4:3 عصر

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتگوی اختصاصی با هادی مرادی

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتگوی اختصاصی با هادی مرادی :

بودجه پژوهشی دانشگاهها؛ تا رسیدن به برنامه توسعه فاصله داریم

 



اشاره: با گسترش دانشگاهها، نه تنها نیروی انسانی مورد نیاز جامعه تربیت می شود بلکه زیرساختهای فکری و فرهنگی جامعه برای



برخورداری از روشها و فناوریهای نو نیز فراهم می گردد. آموزش عالی می تواند مؤثرترین روش سرمایه گذاری در منابع انسانی باشد که با آموزش، دانش افزایی، ارتقای نگرشها و مهارتها، بسترهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی لازم را برای توسعه ملی فراهم می سازد.
در ایران نیز آموزش عالی با فراز و نشیبهایی روبه رو بوده است؛ از این رو برای بررسی بخشی از مشکلات آموزش عالی و بیان راهکارهای حل آن، با دکتر علی سرافراز یزدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت و گو کرده ایم که در ادامه می آید.

* آقای دکتر، بسیاری معتقدند نظام آموزش عالی ما با برنامه ای سنجیده همراه نیست و به نیازهای واقعی جامعه پاسخ نمی دهد. دلیل چیست؟
**ببینید، نظام آموزش عالی کشور ما به یک تحول نیاز دارد و آن هم در این بعد که باید یک ارتباطی تنگاتنگ بین دانشگاه و اجتماع برقرار کند. در حقیقت، دانشگاهها باید پاسخگوی نیاز اجتماع ما باشند؛ البته این کار تا اندازه ای از گذشته تا به امروز انجام شده، ولی آن چه امروز توقع ما را بیشتر می کند، این است که بتوانیم در مورد نیازهای صنعتی- اقتصادی و علمی- فرهنگی جامعه به طور مداوم از دانشگاهها کمک بگیریم. بدین معنا که مشکلات روزمره جامعه به دانشگاه منعکس شود و دانشگاه از طریق طرحهای



تحقیقاتی بتواند آنها را حل کند. اکنون یک دانش آموخته دانشگاه 2 یا 3 سال بعد جای خود را در اجتماع پیدا می کند و برای آن مفید واقع می شود، اما در شروع کار مقداری به تمرین و ممارست و زمان نیاز دارد. به همین خاطر، ممکن است درسهایی را که در دانشگاه خوانده کاملاً با نیازهای جامعه منطبق نباشد و باید زمانی طی شود تا خودش را با واقعیتهای اجتماع هماهنگ سازد و از اطلاعات دانشگاهی اش برای پیشبرد آنها استفاده کند اما اگر در دانشگاه و در خلال درسها و طرحها بتوانیم مشکلات روزمره اجتماع را به دانشگاه و دانشجویان منتقل کنیم، این فرد به محض ورود به اجتماع، آن تجربه مقدماتی را همراه خودش برای رفع مشکلات می آورد؛ البته اصلاحاتی باید در بخشهای علمی دانشگاه صورت گیرد. برای مثال، برگزاری کلاسهای کارآموزی در کنار درسهای دانشگاهی، می تواند بسیاری از مشکلات آینده کاری دانشجویان را حل کند.
* شمار زیادی از دانش آموختگان ما با مشکل بیکاری روبرو هستند و یا در حرفه هایی غیر از تخصص خود مشغول به کار می شوند. بدین ترتیب، سالها تلاش آنها و حتی بخشی از ثروت مادی و معنوی جامعه به هدر می رود.
** در کشور ما مقوله بیکاری و تناسب بین کار و رشته تحصیلی با وظیفه ای که دانشگاه دارد، دو مقوله کاملاً متفاوت از هم است. دانشگاههای ما مکلف نیستند به فکر کار آینده دانشجو باشند. وظیفه اصلی دانشگاه، تربیت دانشجو در بخشهای مختلف است و بخشهای کاریابی هستند که باید با هماهنگی هایی که با دولت انجام می دهند، مشخص کنند که واقعاً نیاز جامعه چیست و آن وقت برای تربیت افراد متخصص در آن رشته ها به دانشگاهها مراجعه کنند. در حقیقت، آموزش عالی زمینه های علمی را برای علاقه مندان فراهم می کند، اما مسأله کاریابی و اشتغال مقوله ای است که باید دولت برای آن فکری بکند و ارتباطی به دانشگاه ندارد. اما عدم تناسب بین تحصیلات و شغل افراد در همه جای دنیا وجود دارد در دانشگاه باید امکانات ارتقای علمی را برای مردم فراهم کنیم و این دولت است که باید به نیازهای اجتماع پاسخ دهد.
* برنامه ریزی آموزش عالی به منظور پاسخ گویی به تقاضای بازار کار برای نیروی انسانی ماهر و متخصص، از توجه خاصی هم در کشورهای پیشرفته و هم کشورهای در حال توسعه برخوردار بوده است.
** در اکثر کشورها افراد قبل از ورود به بازار کار معمولاً دارای تحصیلات در حد کاردانی کشور ما هستند؛ یعنی حرفه را با یک دانش اولیه آموخته اند و وقتی وارد بازار کار می شوند، دقیقاً آن را تجربه کرده اند؛ یعنی فاصله بین یک مهندس و یک کارگر معمولی پر می شود. در این کشورها افراد قبل از ورود به بازار کار در داخل هنرستانها و کالج های کاردانی دوره های کاردانی را گذرانده و بعد وارد بازار کار می شوند. در ایران این مشکل جدی وجود داشت و در گذشته وقتی فرد دیپلم میگرفت، دارای هیچ حرفه و هنری نبود و وقتی وارد اجتماع می شد، از صفر باید شروع می کرد که این یک نقص بزرگ محسوب می شود؛ ولی خوشبختانه مشاهده می کنیم که در سالهای اخیر مراکز فنی و حرفه ای در کشور توسعه زیادی یافته و با اقبال زیادی هم مواجه بوده اند و میبینیم که جوانان ما با علاقه زیادی به سمت کاردانی می روند برای این که در آن جا حرفه و هنر یاد بگیرند. از این طریق، از داوطلبان ورود به دانشگاه نیز کاسته می شود، فرد وارد مراکز کارآموزی می شود و پس از خروج از آن، یک شاغل باسواد است که تجربه قبلی نیز دارد. تأکید دولت و مجلس هم بر افزایش مراکز فنی و حرفه ای در سراسر کشور است. امیدواریم بتوانیم به جایی برسیم که طی 10 ، 15 سال آینده، این حرفه های فنی و حرفه ای در دست افراد بی سواد نباشد.
* زیاد شدن مراکز دانشگاهی طی 20 سال گذشته (ظهور دانشگاه آزاد مؤسسات غیرانتفاعی- پیام نور و مراکز علمی کاربردی) چه تأثیری در روند مثبت یا منفی آموزش عالی کشور داشته است؟
** ما یک مشکل جدی فرهنگی داریم. خانواده ها و جوانان ما به این فکر می کنند که حتماً باید به دانشگاه راه پیدا کنند و مدرکی بگیرند. یعنی تمام خوشبختیهای خود را در ورود به دانشگاه می بیند که این یک فرهنگ اشتباه است. در دنیا که نگاه می کنیم، می بینیم یک دانش آموز در دوران کالج (دیپلم) وقتی درسش تمام می شود معمولاً دانشگاهها سمینار می گذارند و از آنها دعوت می کنند که بیایند و دانشگاه را ببینند و به سمت دانشگاه تشویق شوند، ولی آنها نمی آیند. شاید کمتر از 30 درصد از جوانهای آمریکایی یا انگلیسی مایلند به دانشگاه بروند- یعنی فرد در همان کالج که درس خوانده و دیپلم یا فوق دیپلم گرفته، حرفه ای را نیز یاد گرفته است (در هر زمینه) با همان حرفه وارد اجتماع می شود و کار و زندگی می کند و به سمت دانشگاه نمی رود. آن عده ای هم که به سمت دانشگاه میروند، واقعاً می خواهند مدارج علمی بالا را طی کنند و افراد محققی شوند، اما در کشور ما چنین نیست. در گذشته که مبنای فنی و حرفه ای وجود نداشت، جوان مجبور بود سیکل را ناقص طی کند، دیپلم بگیرد و سپس وارد دانشگاه شود ولی الان که بستر آموزش فنی و حرفه ای فراهم شده، فرد می تواند حرفه ای را یاد بگیرد و وارد دانشگاه شود. با وجود این، باز هم می بینیم که خانواده ها هزینه می کنند و فرزندشان را برای تحصیل به دانشگاههای خارج از کشور می فرستند که پس از گذراندن آن همه سختی و گرفتن مدرک، وقتی به کشور برمی گردد، می بیند برایش کار نیست یا آن مدرک در ایران دارای جایگاه مناسبی نیست. بنابراین، وجود دانشگاه آزاد- غیرانتفاعی، پیام نور و... باعث می شود بسیاری از مشکلات ناشی از خروج دانشجو از کشور گرفته شود.
*ولی به نظر می رسد دانشجو در این شرایط به سطح علمی شایسته ای دست نمی یابد؟
** درست است، ولی باید دید آیا سطح علمی دانشگاههای خارج از داخل بهتر و بالاتر است یا کمتر. باید گفت، بسیاری از دانشگاههایی که جوانان ایرانی برای ادامه تحصیل در آنها به خارج می روند، سطح علمی بسیار پایین تری از همین غیرانتفاعی ها و پیام نور ما دارند، اما جوان ایرانی به خاطر فشار خانواده و فامیل- حفظ حیثیت و چشم و هم چشمی- هیچ راه دیگری به جز دانشگاه پیش پای خود نمی بیند، به همین خاطر برای ادامه تحصیل به خارج می رود و پس از چند سال که با مدرک برمی گردد، با مشکل جدی کاریابی مواجه می شود.
بنابراین، توسعه این دانشگاهها از این جهت مهم هستند که محیط تحصیل را برای همه افراد فراهم می کنند، به طوری که در سال گذشته از مجموع یک میلیون و 250 هزار داوطلب کنکور، 980 هزار نفر به دانشگاه راه پیدا کردند.
* اگر به همین شکل دانشگاهها را افزایش دهیم، دیگر کنکور لازم نیست و هر کس که بخواهد می تواند وارد دانشگاه شود، آن وقت بحث کیفیت مطرح می شود.
** در این شرایط، مراکز استخدامی قبل از پذیرش نیرو ارزشیابی تحصیلی می کنند و انواع آزمونها را می گذراند و بهترین را از بین داوطلبان گزینش می کنند. در این صورت شایسته سالاری و توانایی علمی جای خود را باز می کند و توجه به مدرک ارزش خود را از دست می دهد.
* ایران کشوری جوان، رو به رشد و با نیاز روزافزون به نیروهای متخصص، جوان و کارآمد است، اما در عین حال کشور ما با مشکل بزرگی در عرصه دانشگاه و علم با عنوان فرار مغزها مواجه است...
** در برهه ای از زمان این مطلب صادق بود، در سال 59 و اوایل جنگ، فرار مغزها معنی داشت، چون اوایل انقلاب و دوران جنگ بود؛ نه کارخانه ای، نه دانشگاهی و... اوضاع کشور به هم ریخته بود و افراد اغلب به خارج میرفتند. در آن زمان مشاهده می کردیم که برای مثال در اکثر شهرهای کشور پزشکان هندی و بنگلادشی مشغول به کار بودند. در آن زمان میگفتیم فرار مغزها نباید صورت بگیرد و بیگانگان در کشور فعالیت کنند.
اما امروز به برکت انقلاب در اکثر زمینه های علمی، اقتصادی، پزشکی، هسته ای و... در حد خودکفایی و اشباع هستیم؛ مثلاً در زمینه پزشکی به لطف پیشرفت دانشکده های پزشکی امروز در سراسر ایران حتی یک نفر پزشک خارجی نداریم؛ یعنی پزشکان ما از بیکاری گله دارند. حالا اگر امروز پزشکان جوان ما از کشور خارج شدند، این فرار مغزها نیست؛ ما در این زمینه اشباع شده ایم و نمی توان به این روند فرار مغزها گفت، بلکه آن را باید صدور مغزها نامید.
* اما آمارها چیز دیگری را نشان می دهند.
** البته، در مواقعی دانشگاهها نیرو دارند و به نیروهای کیفی بی توجهی می شود، یعنی احساس نیاز نمی کنند. در اینجا، بحث توجه مطرح می شود. گاهی در ایران زیاد به محقق یا متخصص توجه نمی شود و در چرخه اداری کشور سرگردان می شود، در نتیجه راهی جز خروج از کشور نمی بیند. ما در این بعد ضعف داریم و باید مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی را به طور ویژه برای نخبگان تجهیز کنیم
* در بسیاری از کشورها وظیفه آموزش را کالجها برعهده دارند و دانشگاههای بزرگ برای اهداف تحقیقاتی جهت یافته اند. چرا دانشگاههای کشور به لحاظ تحقیقاتی این جهت یافتگی را ندارند؟
** درست است. البته این موضوع در چند دهه قبل بیشتر به چشم می آمد؛ یعنی دانشگاههای ما شبیه دبیرستانهای بزرگ بودند و فقط لیسانس تربیت می کرد و دانشجو برای اخذ مدرک دکترا به خارج می رفت. اکثر دانشجویان که به خارج می رفتند برنمی گشتند؛ یعنی ایران پایه ای شده بود برای تربیت نیرو تا مقطع لیسانس.
در دهه های اخیر، بیشترین تلاش ما این بود که تقریباً در همه رشته ها لیسانس و فوق لیسانس و دکترا داشته باشیم و سطح آموزش و تحقیقات کشور را به استانداردهای جهانی نزدیک کنیم. ما اکنون دیگر بورسیه به خارج نمی فرستیم، چون در ایران فضای کار داریم. برای نمونه، یک دانشجوی دکترا در زمان فارغ التحصیلی حداقل باید یک مقاله در مجلات معتبر خارجی ISI چاپ کند؛ یعنی او نمی تواند کار تکراری انجام دهد، باید یک کار نوین بکند. پس با توسعه رشته های فوق لیسانس و دکترا، کشور وارد کار تحقیقاتی شده است؛ چنانکه امروز ارتباط تنگاتنگ دانشگاههای مهم کشور را با صنایع نظامی - دفاعی پزشکی و غذایی به صورت گسترده مشاهده می کنیم که با ایجاد طرحهای تحقیقاتی مشترک، با هم همکاری می کنند.
* چه میزان از درآمد ناخالص ملی صرف تحقیقات میشود؟
** سهم پژوهش و تحقیق از درآمد ناخالص ملی در ایران در مقایسه با دیگر کشورها بسیار ناچیز است، ولی آن چه در بودجه 86 از آن دفاع کردیم، حداقل 5/1 درصد از درآمد ناخالص ملی برای تحقیقات است که در برنامه پنج ساله چهارم آمد و تا پایان برنامه که سال 88 است، باید 3 درصد از درآمد ناخالص ملی صرف این بودجه شود. بودجه سال گذشته، 48 صدم درصد از ناخالص ملی بود و امسال نیز آن چه در بودجه شفاف است، نزدیک به نیم درصد است. همچنین، چیزی که به طور کلی در بودجه آمده و به دولت اجازه داده از سایر منابع عمومی در بودجه تحقیقاتی وارد کند، به 2/1 درصد می رسد که باز هم تا برنامه اصلی فاصله داریم.
این یک چالش بین مجلس و دولت است و یک تقاضای جدی از طرف بخش پژوهشی. تأکید مقام معظم رهبری هم بر افزایش جدی و با برنامه این بودجه است.
* با همه لزوم توجه به تحقیقات و پژوهش، بسیاری از دانشجویان ما معلومات نظری دارند و همانند دبیرستان به حفظ مطلب می پردازند، در حالی که در دانشگاه عکس این مطلب باید صادق و دانشجو خود جوینده مطالب باشد.
** بخشی از مطالب حفظی است که باید حفظ شود، بخشی هم در زمینه های دیگر مثل پژوهش - تحقیقات - کارآموزی. در مقطع کارشناسی این مشکل هست که باید بیشتر در برنامه ریزی، نوع تعلیم، نوع خواستن درس از آنها نوع دادن مأموریت به آنها و... دقت کنیم.
* با وجود تحولات چشمگیری که در آموزش عالی کشور به وجود آمده، گفته می شود همچنان فاصله زیادی با نظامهای پیشرفته آموزش عالی جهان داریم. این نکته را چگونه ارزیابی می کنید؟
** این حرف نمی تواند درست باشد. کیفیت علمی دانشگاههای ما در داخل در حد بسیار بالایی است. همان درسهایی که در دانشگاه خارج تدریس می شود، ما هم داریم.
مدارک دانشگاهی ما نیز بسیار معتبر است به نحوی که هر دانشجویی که از ایران لیسانس و یا دکترا و یا بورسیه میگیرد، به راحتی با همان مدرک در خارج از کشور یا مشغول به کار و یا مشغول به تحصیل می شود. البته سابقه علمی در دانشگاههای غرب بسیار بیشتر است و در مقاطعی به بیش از 200 سال می رسد. در آنجا همه امکانات تحقیقاتی مهیاست، ارتباط بین صنعت و دانشگاه برقرار است، بودجه دانشگاهها را صنعت می پردازد. آنها توانسته اند مشکلات را حل کنند و ما هنوز در شروع کار هستیم و من معتقدم بودجه دانشجوی دکترا و یا فوق لیسانس ما را دولت نباید بدهد، بلکه آن شرکت و یا جایی که به تحقیقات نیاز دارد باید بودجه را تأمین کند و ما برای او تحقیق کنیم.

  


نظر شما( )
?هادی مرادی

چهارشنبه 86/2/19  ساعت 3:39 عصر

برترین طبقه انسانی نزد خدا معلمان هستند

امام جمعه مشهد در جمع استادان و دانشجویان دانشگاه امام رضا(ع):
برترین طبقه انسانی نزد خدا معلمان هستند

 

مرادی: امام جمعه مشهد همزمان با روز معلم و در مراسم تقدیر از استادان نمونه در دانشگاه امام رضا(ع) مشهد ضمن تقدیر از مقام والای استاد شهید مطهری و همچنین از کسانی که این روز بزرگ را گرامی می دارند، گفت: برترین طبقه انسانی نزد خدا در روی زمین معلمان هستند و لذا باید قدردان زحمات آنان باشیم.
آیة ا... علم الهدی افزود: استاد مطهری یک فرد نبود، بلکه یک جریان فکری در ابعاد مختلف بود که در برابر بینش جهانیان می درخشید و یکی از درخشش هایش معلمی بود، او انسانی بود که تمام توان خود را به کار می گرفت و به زودی از نتیجه گرفتن از آموزش راضی نمی شد.
وی گفت: استاد در بسیاری از روزهای سرد و گرم و حتی بدون دریافت هیچ گونه حقوقی از تهران به قم و دیگر شهرها می رفت تا جامعه حوزوی و دانشگاهی آن روز راه جدایی از هم در پیش نگیرند.
امام جمعه مشهد گفت: این استاد حوزه یکه و تنها وارد عرصه دانشگاه شد و تمام جریان مخالف فکری و فرهنگی دانشگاه را زیر تیغ طاغوت متحول کرد.
آیة ا... علم الهدی اضافه کرد: وقتی که استاد احساس کرد وجودش در دانشگاه لازم است در شرایط نامساعد سیاسی آن زمان به صورت یک دانشجو مدرک مدرسی دانشگاه را از طاغوت زمان گرفت تا دانشگاه را متحول و پایگاه و سکوی ترویج انقلاب اسلامی را بسازد.
در پایان این مراسم از استادان نمونه و دانشجویان برگزیده این دانشگاه تقدیر شد.

  


نظر شما( )
?هادی مرادی

چهارشنبه 86/2/19  ساعت 3:36 عصر

هر ساعت یک معتاد می میرد



یک مقام انتظامی:هر ساعت یک معتاد می میرد

 

گروه حوادث - مرادی: رئیس اداره مبارزه با موادمخدر مرکز استان خراسان رضوی گفت: کشور ما به لحاظ آسیب پذیری از ناحیه موادمخدر در وضعیت بسیار استثنایی قرار دارد و همسایگی با بزرگترین تولیدکننده موادمخدر در جهان، یعنی افغانستان و داشتن نزدیک به 1000 کیلومتر مرز مشترک با این کشور، بر حساسیت کار افزوده است.




سرهنگ باروح افزود: بعد از اشغال افغانستان، میزان تولید موادمخدر در این کشور بیشتر شد و به خاطر همین گستردگی مرز میان ایران و افغانستان و کوتاه بودن مسیر ایران برای ترانزیت موادمخدر، کشور ما به طور مستقیم با اثرات سوء آن مواجه است.
وی تجارت موادمخدر را پرسودترین تجارت در سطح جهان دانست و افزود: گردش سالانه پول موادمخدر به بیش از 5 هزار میلیارد دلار می رسد.
وی که به مناسبت برگزاری همایش جوانان و آسیبهای اجتماعی و فردی در جمع دانشجویان دانشگاه امام رضا(ع) مشهد سخن می گفت، یادآور شد: در سال گذشته بیش از 136 میلیارد ریال برای مبارزه با موادمخدر در سطح کشور هزینه شده است و انسداد و کنترل هر کیلومتر مرز، هزینه ای بالغ بر 300 میلیون تومان در بردارد.
وی با اعلام اینکه روزانه 890 پرونده در بخش موادمخدر تحویل مراجع قضایی می شود، خاطرنشان کرد: سالانه بیش از 90 هزار نفر به جمع معتادان کشور اضافه می شوند که هر ساعت، یکی از آنها جان خود را از دست می دهد.
سرهنگ باروح عنوان کرد: برابر آمار غیررسمی، بیش از 4 میلیون معتاد در کشور داریم که اگر فرض کنیم در خانواده هر معتاد، 4 یا 5 نفر با او ارتباط نزدیک دارند، باید بگوییم که حدود 20 میلیون نفر در کشور با معضل اعتیاد دست به گریبان هستند.
وی با یادآوری اینکه سالانه بیش از 30 تن موادمخدر در کشور مصرف می شود، گفت: به طور میانگین 15سال طول می کشد که یک معتاد بتواند اعتیاد خود را ترک کند.
این مقام مسؤول با تأکید بر اینکه موادمخدر به عنوان سلاحی قدرتمند از سوی کشورهای امپریالیستی به کار گرفته می شود، افزود: امروزه دشمن دانشجویان و دانش آموزان ما را هدف قرار داده و بیش از 16 هزار سایت اینترنتی برای ترویج فساد، اعتیاد و تخریب جوانان ما ایجاد کرده که نگرانی خانواده ها از همین است و مبارزه با آن، تنها در گرو آموزش دادن به جوانان و کار فرهنگی است.
رئیس اداره مبارزه با موادمخدر مرکز استان خراسان رضوی با انتقاد از کشورهای اروپایی افزود: کشور ما مناسب ترین و کوتاه ترین مسیر برای ترانزیت موادمخدر از افغانستان به اکثر کشورهای اروپایی و غربی است و سازمانها و نهادهای بین المللی به خصوص اتحادیه اروپا و سازمان ملل وظیفه دارند تا مناسب ترین امکانات را در امر مبارزه در اختیار ما قرار دهند که متأسفانه این گونه نیست، به طوری که سالانه افراد زیادی در کشور، در راه مبارزه با سوداگران مرگ به شهادت می رسند.


نظر شما( )
?هادی مرادی

چهارشنبه 86/2/19  ساعت 3:34 عصر

93 درصد از مردم رشتخوار در بخش کشاورزی فعالیت می کنند

مدیر جهاد کشاورزی:9/3 میلیارد ریال اعتبار به کشاورزی رشتخوار اختصاص یافت

 

مرادی: بیش از 9/3 میلیارد ریال اعتبار برای اجرای طرحهای کشاورزی در قالب بنگاههای زودبازده اقتصادی به جهاد کشاورزی رشتخوار اختصاص یافت.
مدیر جهاد کشاورزی رشتخوار با بیان این مطلب گفت: بیش از 500 طرح اشتغالزا در بخش کشاورزی این شهرستان برای دریافت این تسهیلات به بانکهای عامل معرفی شده است.
محمد جواد مسعودی افزود: این طرحها شامل پرواربندی گوساله، مرغداری گوشتی، گاوداری، گاوداری شیری، زراعت و باغبانی، صنایع تبدیلی و... است.
وی اضافه کرد: 331 طرح معرفی شده مربوط به بخش دام و طیور و بقیه آن در بخشهای زراعت، باغبانی و صنایع تبدیلی می باشد.
گفتنی است 93 درصد از مردم رشتخوار در بخش کشاورزی فعالیت می کنند.

  


نظر شما( )
<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دنیای سکسی سیاسی
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

10251

بازدید امروز

10

بازدید دیروز

0


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

یادداشت های یک خبرنگار

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

تابستان 1386
بهار 1386

اشتراک